ای آنکه مرا برده ای از یاد، کجایی؟
بیگانه شدی،دست مریزاد،کجایی؟
در دام توأم،نیست مرا راه گریزی
من عاشق این دام و تو صیّاد،کجایی؟
محبوس شدم گوشه ی ویرانه ی عشقت
آوار غمت بر سرم افتاد، کجایی؟
آسودگی ام،زندگی ام،دار و ندارم
در راه تو دادم همه بر باد،کجایی
اینجا چه کنم؟از که بگیرم خبرت را؟
از دست تو و ناز تو فریاد،کجایی؟
پریناز جهانگیر
تا ابد بغضِ منِ تب زده کال است عزیز
دیدن گریه ی تمساح محال است عزیز !
تا شما خانه تان سمت شمالِ ده ماست
قبله دهکده مان سمت شمال است عزیز
پنجره بین من و توست، مرا بوسه بزن !
بوسه از آن طرفِ شیشه حلال است عزیز !
ما دو ریلیم به امید به هم وصل شدن
فصل گل دادن نِی ، فصل وصال است عزیز !
عشق این نیست که بر گردن من حلقه زده
اینکه بر گردنم افتاده وبال است عزیز !
چار فصل است دلم , منتظر پاسخ توست
لعن و نفرین به تو و هرچه سوال است عزیز...!
صادق فغانی
دلنشین ! ... ای غم دلواپسی ات بر کمرم
من از آنـی کــه تــو پنداشته
ای خسته ترم
عمر من کمـــتر از آنست
کــــه باور بکنم
که تــو یــک روز بخـــواهـی
بروی از نظرم
راه برگشت کجا ؟ لمــس کن این
فاجعه را
بی تو هر لحظه ، پلی میشکند
پشت سرم
باز هم کشته و بازنــده ی این
جنگ منم
که تو با لشکر چشمانت و ...
من یک نفرم !
دل به دریای جنون می دهی و می
گذری
دل به دریای جنون می دهم و می
گذرم
آه دیوانه ! ، تو آنــسوی جهان هم بروی
من بـــه چـــشمان تـو از پلک
تو نزدیک ترم
محسن نظری
ساقی امشب منم و راهِ شب و دستِ نیاز
با ، دو پیمانه ، از آن تلخ، مرا باز بساز
در خودم، گُم شده ام،تا که بجوُیَم خود را
خُمِ مَی را به سَرم ریز و به راهم انداز
وای از این خاطرِ آزرده،که تسکین نگرفت
داد و بیداد، که آن رفته، نمی آید باز
دستِ شوریده شناسی،دلِ ما را ننواخت
دستِ لطفی تو برون آور و ما را بنواز
دَر چه شب ها، که نبودی و به یادت بودیم
من و دل، با همه ی بارِ غم و شیب و فراز
راستی،چیزی از آن دوره، به یادت مانده است؟
مانده در یادِ تو، یک حرف از آن راز و نیاز؟
یاغی و خانه ی از عشق تُهی می دانند
حالِ تنهائی و دلتنگیِ شب های دراز
پشت این پنجره باران قشنگی ست گلم
حال من حال پریشان قشنگی ست گلم
قبل از آنی که بیایی چه کـــویری بودم ...
زندگی با تو چه گلدان قشنگی ست گلم
سرنوشت من و تو روز ازل تعیین شد ...
فال ما داخل فنجان قشنگی ست گلم
نوحم از لطف تو بانو ... که تمام عمـــــــرم :
راه رفتن توی دالان قشنگی ست گلم
من لامذهب بی دین به تــــــــــو ایمان دارم
خیلی این کفر من ایمان قشنگی ست گلم
حاضــــــــــرم بندهء چشمان سیاهت باشم
توی چشمان تو شیطان قشنگی ست گلم
یوسفم ! بوی تو کافی ست مرا ... این دنیا ...
با حضور تو چه کنعان قشنگی ست گلــــــم