غزل

سر خم می سلامت شکند اگر سبویی...

غزل

سر خم می سلامت شکند اگر سبویی...

تا ابد...

تا ابد بغضِ منِ تب زده کال است عزیز

دیدن گریه ی تمساح محال است عزیز !

 

تا شما خانه تان سمت شمالِ ده ماست

قبله دهکده مان سمت شمال است عزیز

 

پنجره بین من و توست، مرا بوسه بزن !

بوسه از آن طرفِ شیشه حلال است عزیز !

 

ما دو ریلیم به امید به هم وصل شدن

فصل گل دادن نِی ، فصل وصال است عزیز !


عشق این نیست که بر گردن من حلقه زده

اینکه بر گردنم افتاده وبال است عزیز !


چار فصل است دلم , منتظر پاسخ توست

لعن و نفرین به تو و هرچه سوال است عزیز...!


صادق فغانی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد