تا ابد بغضِ منِ تب زده کال است عزیز
دیدن گریه ی تمساح محال است عزیز !
تا شما خانه تان سمت شمالِ ده ماست
قبله دهکده مان سمت شمال است عزیز
پنجره بین من و توست، مرا بوسه بزن !
بوسه از آن طرفِ شیشه حلال است عزیز !
ما دو ریلیم به امید به هم وصل شدن
فصل گل دادن نِی ، فصل وصال است عزیز !
عشق این نیست که بر گردن من حلقه زده
اینکه بر گردنم افتاده وبال است عزیز !
چار فصل است دلم , منتظر پاسخ توست
لعن و نفرین به تو و هرچه سوال است عزیز...!
صادق فغانی