غزل

سر خم می سلامت شکند اگر سبویی...

غزل

سر خم می سلامت شکند اگر سبویی...

در پی تو

من در پی ردّ تو کجا و تو کجایی‌ 
دنبال تودستم نرسیده‌ست به جایی‌ 
ای «بوده‌» که مثل تو نبوده‌ست‌، نگوهست‌ 
ای «رفته‌» که در قلب منی گر چه نیایی‌ 
این عشق زمینی‌ست که آغاز صعود است‌ 
پابند «هوس‌» نیستم ای عشق هوایی‌ 
قدر تنی از پیرهنی فاصله داریم‌ 
وای از تو چه سخت است همین قدر جدایی‌ 
ای قطب کشاننده‌ی پرجاذبه‌، دیگر 
وقت است دل آهنی‌ام را بربایی‌
گفتی و ندیدی و شنیدی و ندیدم‌ 
دشنام و جفایی و دعایی و وفایی‌ 
یک عالمه راه آمده‌ام با تو و یک بار 
بد نیست تو هم با من اگر راه بیایی

مهدی فرجی 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد